خاطره ٢٩: ما نیومدیم اینجا مانور بدیم...
يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۷ ب.ظ
با بچه ها توی شهر میرفتیم. لباس پلنگی تنم بود و عینک دودی زده بودم. یکی را دیدم شلوار کردی پاش بود. از بچه ها پرسیدم: «کیه؟»؛ گفتند: «متوسلیان.»
به فرماندهم گفته بود: «بهش بگین این لباسو میون کردا نپوشه. ما نیومدیم اینجا مانور بدیم.»