جاویدالأثر حاج احمد متوسلیان

بایگانی

خاطره ۱۳: پس باید خوب کار کنی...

يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۳۳ ق.ظ

به بابا گفت: «من هم می‌آم پیشت. می‌خواهم کمک کنم.»

بابا چیزی نگفت. فقط نگاهش لغزید روی کیف و کتاب احمد.

احمد این را که دید گفت: «بعد از مدرسه می‌آم. زود هم برمی‌گردم که درسام رو بخونم.»

بابا اول سکوت کرد. بعد گفت: «پس باید خوب کار کنی.»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">