جاویدالأثر حاج احمد متوسلیان

بایگانی

خاطره ۴۷: بابا، آخه من فرمانده شماهام!

دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۲۱ ق.ظ

اول جلسه من اسم شهدای عملیات را می‌خواندم. حاجی گریه می‌کرد.
وسط جلسه رو کرد به بروجردی و گفت: «شما وظیفه‌تون بود. اگه این امکاناتو رسونده بودین، ما این همه شهید نمی‌دادیم.»
بحث شروع شد. بقیه هم شروع کردند به داد و قال، همه‌اش هم سر بروجردی؛ که یک دفعه بروجردی برگشت و گفت: «بابا، آخه من فرمانده شماهام.»
ساکت شدیم. حاج احمد بلند شد، دست انداخت گردنش.»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">